چشم باز در تفکر باز و ایمان قوی هست. آنکه فکرش بسته هست و ایمانش ضعیف بینائیش ضعیف یا جنبه امورات مادی و زمینی گرفته. پس در فکر بسته چشم بسته میشود و در چشم باز فکر از پر شدن خواهد بود.یک سد دیوار محکم دارد تا آب فوران نکند و سیل جاری نشود.ایمان قوی مثل سد محکم هست. آنکه ایمانش قویست سد هست و آنکه ضعیف شکستنی. سد راه نمیشود بلکه سد راه غلط میشود. اگر در بینایی باز در آسمان نگر کنند حقیقت و در زمین برابری حقیقت را میجویند. اما اگر در آسمان حتی حقیقت و در زمین حقیقت گفته برابر شود اما چشم از معنای کامل آن بسته باشد و از همه چیز در تاریکی باشد نه جستن هست نه رسیدن بلکه تعلیمات درست هست که میتواند به اصل حقیقت برساند.پس در حکمت الهی و در داوری عدالت الهی چشم و گوش و رساندن حقیقت خواستار از انسانها میشود نه خواب ماندن نه غفلت بلکه گفته میشود چشم بود گوش بود جستن بود یافتن بود رساندن حق و یافتن معنای آن بود تایید مسائلی بود. تطبیق بر آن بود نام بود نشان بود رسم بود اما غفلت از چه بود پس یک پازل مهم هست و چینش آن مهمتر و ربط و سبط آنها بر زنجیره الهی.اما اینکه در این رسم در هر مکتب و فکر انسانهای آزادیخواه و حق طلب هستند که زنجیره تایید و کمک هستند اصلان تایید و تفکر بر زنجیره و اول خدا هست که نمودار میکند.مثال آنست که شخص گوید فلان شخصیت در خود بعد اعتقادی دارد عمل میکند بعد آن اشخاص نبینند. خب در این زنجیره زمین و آسمان همه در شکل اتحاد آن بر حقایق روشن کردن میروند زیرا زمان آن رسیده که تعقل عمیقتر و رسیدن ها عمیقتر شود و الا زمان حیات هر چقدر هم باشد که زمانبندی در ید قدرت خداست هزاران سال یا سالها یا هر چقدر فرق ندارد اگر چشم بسته و تفکر بسته باشد مثال بذری ماند که کسی نشیند و سالها و سالهای متمادی رشد نکند و منتظر بذر در تفکر خود در هر زمان بماند. پس زمان آن زمان جستن حقیقت هست. زیرا خداوند سخاوت خود را در زمانهایی که لازمست بیشتر و در زمانهایی که صبر لازمست استقامت و خوش بین بودن به وعده ها پس زمان مناسب آن یعنی خواست خدا, و حقیقت طلبان راستین مسیر تکامل وعده های الهی.