حضرت زرتشت (ع)

منابع باستانی از حجم عظیمی از مطالب ستاره‌شناسی که زرتشت نسبت داده شده بود، گواهی می‌دهند. پلینی به هرمیپوس، نویسنده یونانی ساکن اسکندریه (در قرن دوم پیش از مسیح) که ادعا می‌کند که شخصاً دو میلیون خط (حدود ۸۰۰ جلد) از این دست نوشته‌ها را بررسی و ویرایش کرده‌است،[۲۰۴] ارجاع می‌دهد.[۲۰۵] Apotelesmatika (تماشای ستارگان) و Peri physeōs (اندر طبیعت) نام دو کتاب برجسته‌ای هستند که در آن عهد تصور می‌شد زرتشت نوشته‌است.[۲۰۶] قرن‌ها بعد، در سده دهم، یک دانشنامه بیزانسی به نام سودا ذکر می‌کند که «چهار کتاب اندر طبیعت به او (زرتشت) منسوب است، یک کتاب دربارهٔ سنگ‌های قیمتی، یک اثر دربارهٔ تماشای ستارگان و پنج کتاب دربارهٔ فرجام‌شناسی.» یونانیان تصور می‌کردند که کلمه «زرتشت» به معنای «ستاره زنده» یا «ستاره پرست» است و این موضوع می‌تواند توضیح مناسبی برای چرایی نسبت داده شدن حجم بزرگی از مطالب مرتبط با ستاره‌شناسی به زرتشت، باشد

زرتشت مغ در «مجموعه مقدس ایرانیان» چنین می‌نویسد: خدا سر یک شاهین را دارد. او نخستین است، فاسد نشدنی، جاودانی، تولد نیافته، جدا نشدنی، بی‌مانند، حاکم بر هر آنچه زیباست، معظم در میان خوبان، معقول‌ترین در میان معقولان؛ او پدر عدالت و درستی است، خودآموخته است، غیرمخلوق، کامل، خردمند و تنها دانا به ماهیت الهی است.

شاید در نگاه اول به نظر برسد که خدای توصیف شده در این متن، اهورامزداست، اما دی‌یونگ معتقد است که از این متن هیچ اشاره‌ای به ایران برداشت نمی‌شود؛ در عوض، شاهین به وضوح اشاره‌ای به مصر است. می‌توان نتیجه گرفت که یا در مصر هم نام زرتشت را بر متون مختلفی می‌نهادند، یا این نوشته ریشه در نوشته‌های ایرانیانی که در مصر ساکن شدند، داشته‌است.[۲۰۹]

هگل از این می‌گوید که «ما نخستین بار با شاهنشاهی هخامنشی وارد تاریخ پیوسته شده‌ایم و ایرانیان نخستین مردمان تاریخی‌اند.» او می‌گوید در ایران بود که «نور تابید و آنچه اطرافش بود را روشن ساخت؛ چرا که نور زرتشت به جهان هوشیاری تعلق دارد.»[۲۲۶] در واقع هگل ایرانیان را به دلیل نظام دینی زرتشتی «نخستین مردمان تاریخی» می‌داند. او معتقد بود که نور مزدایی به انسان این قابلیت را می‌دهد که، در کنار سایر انسان‌ها، به آن آزادی دست پیدا کند که هرچه  تا آنجا که توانایی‌اش را دارد – می‌خواهد انجام دهد. او نبرد میان روشنایی و تاریکی در مزدیسنا را در سازماندهی سیاسی شاهنشاهی هخامنشی بازتاب یافته می‌داند.[۲۲۷]
در اروپا، نخستین اثر شناخته شده‌ای که زرتشت را به تصویر کشیده‌است، نسخهٔ تصویری از دانشنامهٔ De universis است. مجسم کردن زرتشت در هنر رنسانس نیز چند بار رخ داده‌است؛ مهم‌ترین آن، مکتب آتن اثر رافائل است که کارشناسان، بر آنند یکی از حاضران در صحنه، زرتشت است. در هنر رنسانس، معمولاً زرتشت را به عنوان یک پادشاه، مغ، انسانی خردمند یا فیلسوف به کشیده‌اند.[۲۳۳] در میانه‌های قرن ۱۹، در قلعه درسدن در آلمان پرتره‌ای از زرتشت را در میان ۵ قانون‌گذار باستانی قرار دادند. در پایین هر پرتره، شعاری نوشته شده که شعار پرتره زرتشت «چون نور، خالص باش» است.
از همان آغاز در میان نویسندگان اروپایی اولیه مسیحی و سپس در قرون وسطی، مانند اوسبیوس قیصری، جروم، آگوستین، ایزیدور سویلی، وینسنت بووه‌ای، رابانوس مائوروس، گریگوری توری، پتروس کومستور، راجر بیکن و دیگران سنت مشخصی از گزارش‌ها دربارهٔ زرتشت وجود داشت. این سنت با تغییرات اندکی در آثار نویسندگان اوایل دوره مدرن و عصر روشنگری مانند والتر رالی، ساموئل بوخارت، آتاناسیوس کیرشه، اولوس رودبک، جامباتیستا ویکو و گروهی دیگر هم دیده می‌شود. در نوشته‌های این نویسندگان، زرتشت به عنوان پادشاه بلخ و یکی از نوادگان نوح معرفی می‌شد. به گفته آن‌ها، او در نبردی از نی‌نوس شکست خورد و کشته شد. تصور بر آن بود که او ۲ میلیون بیت سروده‌است و در باب هفت علم مقدماتی نوشته‌است؛ بر آن بودند که او می‌خواست به عنوان یک خدا دیده شود و برای این کار از مشورت یک شیطان که در نهایت باعث مرگش هم شد، بهره می‌برد.
Zoroastrismo - Wikipedia
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد