این واژه در گاتها به دو صورت مفرد و جمع آمده است. زرتشت در گاتها چندین بار خود را در صیغة مفرد، سوشیانت یعنی رهاننده یا نجاتدهنده نامیده است؛ از جمله میتوان به موارد ذیل اشاره کرد: اشتودگات، یسنا 45 قطعه11، وهیشتواشت گات، یسنا 53 قطعه2؛ سپنتمدگات، یسنا 48 قطعه 6. در این قطعه میگوید:
کی خواهم دریافت [=دانست] ای مزدا و ای اشاکه شما نسبت به کسی که در پی تباه کردن من است، توانا و زبردستید؛ آنچه پاداش نیک نهاد است، باید به خوبی از آن اطلاع یابم؛ از این روی، رهاننده (سوشیانت) را آرزوی آن است که از قسمت خویش باخبر باشد.
چنان که در یسنا 53 قطعه 2 میگوید:
گی شتاسب هوادار زرتشت اسپیتمان ] بوده] و راه راست دینی را برگزیدهاند که اهورامزدا به رهاننده (سوشیانت) فرو فرستاده است.
این واژه در سه مورد نیز به صورت جمع آمده است: در یسنا 34 قطعه 13 میگوید:
ای اهورامزدا ! آن راه منش نیک که به من نمودی، همان راه آموزش رهانندگان (سوشیانتها) است.
در یسنا 46 قطعه 3 میگوید:
ای مزدا ! کی سپیده دم آن روز فرا خواهد رسید که با آموزشهای فزایشبخش خردمندانه رهانندگان، خیر و نیکی به نگاهداری جهان بدرخشد؟
در یسنا 48 قطعه 12 میگوید:
ای مزدا ! چنین خواهند بود رهانندگان سرزمینها که با منش نیک، خویشکاری میورزند و کردارشان بر پایة خیر و نیکی، و آموزشهای تو است. به راستی آنان به درهم شکستن خشم برگماشته شدهاند.
در اوستا سِئوشیانت (Saoshyant) آمده و در پهلوی به اشکال گوناگونی چون: سوشیانت، سوشیانس، سوشانس، سوشیوس یا سیوشوس آمدهاست