چهار انجیل متعارف (مرقس، متی، لوقا و یوحنا) منابع اصلی برای مطالعه زندگی و تعلیمات عیسی هستند.[۴۵][۴۶] علیرغم این، دیگر بخشهای عهد جدید مانند رساله پولس نیز بخشهای کلیدی زندگی وی را به متن کشیدهاست؛ مانند شام آخر در نامه اول به قرنتیان (حدود ۵۳–۵۴ میلادی) باب ۱۱ آیات ۲۳ تا ۲۶.[۴۷][۴۸][۴۹] اعمال رسولان شامل اشاراتی به اوایل تبلیغ عیسی و پیشگویی یحیی در ربط با آن است. باب اول اعمال رسولان حاوی اطلاعات بیشتری دربارهٔ عروج عیسی نسبت به چهار انجیل است.[۵۰][۵۱][۵۲] رسالههای پولس که تاریخ نگارشش مربوط به قبل از اناجیل است، چند مرتبه به سخنان و فرامین عیسی اشاره میکند.[۵۳]
بعضی از فرقههای اولیه مسیحی راهکارهای جداگانهای برای تعلیم زندگی عیسی داشتند که عهد جدید شامل آنها نمیشود، مانند انجیل توماس، انجیل پطرس، انجیل یهودا، انجیل یعقوب و دیگر انجیلهایی که معروف به اناجیل کاذبه هستند.[۵۴][۵۵] بیشتر محققان اتفاق نظر دارند که این انجیلها بسیار بعدتر از انجیلهای متعارف نوشته شدهاند و اعتبار کمتری دارند.[۵۶][۵۷][۵۸]
اناجیل متعارف چهار روایت مجزا هستند که توسط هر کدام توسط یک نویسنده مختلف نوشته شدهاست.[۵۹][۶۰] این نویسندگان همگی ناشناس هستند و سنت مسیحی آنها را به چهار شخصی که ارتباطات نزدیک با عیسی داشتند منسوب میکند.[۶۱] مرقس به یوحنا مرقس،[۶۲] یکی از نزدیکان پطرس، متی به یکی از حواریون عیسی،[۶۱] لوقا به یکی از نزدیکان پولس[۶۱] و یوحنا به «آن حواری که عیسی دوستش میداشت» منسوب است.[۶۳][۶۴]
از مهمترین زوایا جهت بررسی انجیلها، در نظر گرفتن ژانری است که آن انجیل در آن قرار میگیرد.[۶۵] اینکه نویسندگان اناجیل قصد داشتهاند رمان، افسانه، تاریخ یا زندگینامه بنویسند، تأثیر عظیمی بر این موضوع دارد که چگونه باید آنها را بررسی کرد. مطالعات اخیر بر این اجماع نظر دارند که انجیلها در شاخه «زندگینامه باستانی» قرار میگیرند.[۶۶][۶۷][۶۸] علیرغم اینکه با این دستهبندی مخالفتهایی هم شده،[۶۹] نظر کلی پژوهشگران چنین است.[۷۰][۷۱]
در ربط با صحت تاریخی این چهار انجیل، نظرها از اینکه آنها توصیفات دقیقی از زندگی عیسی هستند[۷۲] تا اینکه آیا اصلاً میشود آنها را منبع تاریخی به حساب آورد متفاوت است.[۷۳][۷۴][۷۵] مطابق اتفاق نظر گستردهای که امروزه در میان محققان وجود دارد، انجیلهای همنوا (سه انجیل اول – متی، مرقس و لوقا) معتبرترین منابع برای زندگی عیسی هستند.[۷۶][۷۷][۲] در دفاع از اختلافها و ناسازگاریهایی که بین اناجیل وجود دارد، گفته شدهاست که این خود دلیلی برای صحت انجیلهاست؛ زیرا تفاوتها احتمال توطئه و همدستی را از بین برده و شباهتها به مبدأ مشترک آنها گواهی میدهد.[۷۸]
مطابق تقدم مرقس، انجیل مرقس قدیمیترین در میان اناجیل همنواست که بین سالهای ۶۰ تا ۷۵ میلادی نوشته شدهاست. پس از آن انجیل متی (۶۵ تا ۸۵ م)، انجیل لوقا (۶۵ تا ۹۵ م) و انجیل یوحنا (۷۵ تا ۱۰۰ م) قرار دارند.[۷۹] به علاوه، بیشتر محققان موافقند که نویسندگان متی و لوقا از مرقس به عنوان یکی از منابع خود در زمان نوشتن انجیلشان بهره بردهاند. از آنجا که متی و لوقا شامل اطلاعاتی هستند که در مرقس یافت نمیشود، پژوهشگران اینگونه توضیح دادهاند که آن دو نویسنده علاوه بر مرقس، از یک منبع دیگر (که بهطور عمومی به آن منبع کیو میگویند) هم استفاده کردهاند.[۸۰]
سه انجیل همنوا در محتوا، ترتیب روایت، زبان و ساختار بندها شباهت دارند.[۸۱][۸۲] نظر بیشتر محققان آن است که یافتن ارتباط مستقیم ادبی میان این سه انجیل و انجیل یوحنا غیرممکن است.[۸۳] درحالیکه جریان برخی از اتفاقات (نظیر تعمید عیسی، تجلی او، تصلیب و روابطش با حواریون) در روایات همنوا مشترک است، اتفاقاتی چون تجلی عیسی در انجیل یوحنا که خود در برخی موارد چون پاکسازی معبد روایات متفاوتی دارد، یافت نمیشوند.[۸۴]