/زمانه عیسی مسیح عیسی ناصری 2000 سال پیش/

خب مسئله اینجا اینست که تریبون وقتی دست قشر مذهبی باشد که شریعت یهود را بگویند اما از طرف دیگر معبد بشود محل غیر آن. و بقولی کنیسه شود محل تجارت تبلیغ شریعت در انسجام آن هم میشود محل غیر آن.وقتی تریبون دست قشر فریسی و صدوقی شود بالا نشستن میشود باب و پایین نشستن برای عامه مردم.چینش درست هست از نظر آنان چون کسی بر علیه آنان وارد شود از پایین مجلس هو میشود و در سطح لایه جلویی تایید اینکه آنها هو میکنند. و ما مخالفت.مردم در عقبه و حکم کنندگان در جلو.اگر عقبه آنها باشند مردم جلو آنان که حکم میکنند مردم میشوند.و بروز عقاید مختلف کار را بهم میزند. ولی وقتی مردم مخالفت کنند جلو حکم میکنند بر حسب خواست مردم بر شخص.اما در طیف محاکمه عیسی این مجلس گرد میشود دایره ای دورتا دور مردم وسط  حکم کنندگان.زیرا این حلقه حلقه فشار هست.بر شخص وسط.هر کسی از پیروان جلو آید در همان ازدحام ترد میشود یا گناهکار خوانده میشود.هر چند این حلقه میشد زنجیره قطع شود اما برای چه مخالفت شود در حالی که حلقه ابلیس حلقه ایست که شکست میخورد.وقتی حلقه جمع شود حکم از زمین هست.مثلث هرم میشود کسی که حکم میکند ابلیس هست.و آنان عروسک خیمه شب بازی که باید ردای پادشاهی زمینی را تن عیسی کنند و تاج سلطنت زمینی به او دهند با تمسخر.و او را تا محل اندوه تا راهی که به جلجتا گلگتا میرود همراهی کنند.حلقه دور جمع خط مستقیم میشود .راه میشود و وسط عیسی و آن سازه ای که صلیب شکل بر دوش اوست. دوش نحیف و بار سنگینی از رسالتی که باید تا محل تصلیب ببرد. انگار آن بدن سبک نحیف بار سنگینی از گناهان را به دوش میکشد.خط مستقیم هست و اینبار دو سمت مردم. و سمت آخر محکمه نهایی زمینی.یعنی اجرای حکم .چرا  2 تا دزد همراه میشود.و یک دزد میشود مقدس و یک دزد میشود بد و سخنان بد میگوید به عیسی.دو دزد وقتی همراه شخصی فرستاده شوند بار حجمه مردم کاسته میشود زیرا هر کسی هم  که از ماجرا خبر نداشته باشد او را مجرم هم سطح با کاری که حتما باید مجازات میشده میپندارند.جایی که در اواخر محل تصلیب یعنی نزدیک به تپه میشود شخصی به عیسی در حمل صلیب کمک میکند که بتواند آن را تا آخر ببرد. شخص در وسط همین بردن تا بالای تپه بلندی که گلگتا میبرند. تحت تاثیر او قرار میگیرد عیسی با قدرت درون و تاثیر بر او آن شخص او را شجاعت برخورد میدهد حتی می ایستد تا مقابله کند که خشونتشان را کم کنند ولی  در خطوط چه کسی راه میرود بین مردم و خطوط چه چیزی را به تصلیب میرسانند.دزد بالای صلیب که دست از توهین به عیسی بر نمیدارد. حالا به هر شکلی و دزد دیگر که میگوید کاش شما بر من در ملکوت حکم کنی.واقعان آیا دزد زرنگی بوده یا دزد تاثیر گرفته از عیسی.مثال شعری  که با چه دلهره سیب را دزدیدم. و تو به من خندیدی.اما عیسی لبخند متفاوتی به او میزند لبخندی از رضایت در عین حال که بخشیدن آسانست اما تبدیل کردن هم برای او آسان یا اینکه او را برای آنچه کرده غضب کند کار او طبابت هست نه زخم.لبخند عیسی او را قبل شکسته شدن پایش بال میدهد.و نیزه ای که به عیسی میزنند تا ببینند مرده هست یا زنده.اما  ضربه شکستن پا نمیخورد زیرا استخوان های زخمی اش نمیشکنند تا مزمور نویس که هزار سال پیش گفته درست در آید.و قبل آن بال پرواز میگیرد و بازگشت رستاخیزش.کاش به اندازه همان دزد توبه کار زرنگ بشویم آنهم زرنگی برای زمین نه بلکه امور ملکوت الهی که حقیقتی در خموشی چشم موت و باز شدن آن خواهد بود.

God's Idea of Repentance | Sabbath School NetSt. LonginusI Thirst

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد