جمعیت پیروان دین مسیحیت سال ٢٠٢١ با جمعیت تقریبی ٢/۶ میلیارد نفر، بیشترین پیرو را در سرتاسر جهان دارد
شالوده مسیحی به قرن یکم میلادی برمیگردد[۵] که توسط عیسی ناصری (مسیح) پایهگذاری شد.
چهار انجیل در واقع چهار روایت از زندگی عیسی مسیح است. این چهار کتاب که توسط چهار تن از حواریون مسیح نگاشته شده، دارای قسمتهای مشترک بسیاری هستند اما تفاوتهایی نیز دارند. مسیحیان این چهار کتاب را «مانند چهار تصویر از مسیح ولی از زوایای مختلف» توصیف میکنند.
مسیحیت بهطور کلی به سه گرایش بزرگ کاتولیک (Catholic) ارتودوکس (Orthodox) و پروتستان (Protestant) که اعتقاد بر تثلیث دارند
تَثلیث یا سهگانهباوری (به انگلیسی: Trinity) یکی از اعتقادات بنیادینِ بخش اعظمی از مسیحیت است که بر اساس آن خدای یگانه در سه شخص خدای پدر، خدای پسر (که در عیسی مسیح تجسم پیدا کرد) و خدای روحالقدس میباشند. این سه، ذات یکسانی داشته ولی از هم متمایز میباشند.
یوحنای حواری در دیباچهٔ انجیل خود الوهیت مسیح، همذات بودن وی با پدر، تمایز با پدر و تجسم وی را اینگونه شرح میدهد:
آر. سی اسپرول(R. C. Sproul)، الهی دان مسیحی، در مورد یوحنا ۱:۱ با اشاره به [کلمه] (Logos) (یونانی: λογος) چنین مینویسد: «در این آیهٔ چشمگیر، Logos هم از خدا متمایز شده [کلمه نزد خدا بود] و هم با او یکی انگاشته شدهاست [کلمه خدا بود]. این جمعِ اضداد تأثیر بسیاری بر شکلگیری آموزهٔ تثلیث داشت زیرا به موجب آن، Logos به عنوان دومین شخصِ تثلیث ظاهر میشود. کلمه به لحاظ شخص از پدر متمایز است، اما با او همذات میباشد.»
دکتر دانِیل بی. والاس استاد زبان یونانی، در مورد اهمیت ساختار فراز اینچنین توضیح میدهد: «ساختاری که انجیل نگار انتخاب کرده، موجزترین شکل ممکن بود برای بیان این اندیشه که «کلمه» خدا بود، اما متمایز از پدر.» بدین ترتیب تشخص کلام (اقنوم پسر-عیسی مسیح) متمایز از تشخص پدر اما همذات با وی میباشد. ویلیام بیدِروُلف (W. Biederwolf) مینویسد:
«کسی که بتواند عهد جدید را بخواند اما پی نبرد که عیسی ادعا میکند که شخصی برتر از یک انسان است، مانند کسی است که به هنگام ظهر به آسمان صاف نگاه کند و خورشید را نبیند.»
چهار انجیل که بهوسیله چهار حواری (رسول) مسیح نگاشته شده یعنی اناجیل «متی»، «مرقس»، «لوقا» و «یوحنا»
این دوره ۷۰ سال نخستین سده میلادی را در بر میگیرد که خدمت عیسی از سال ۳۰ میلادی در آن گنجانده شدهاست. پس از به صلیب کشیده شدن عیسی در سال ۳۳ میلادی بدست پنطیوس پیلاطس[۸] حواریون وی از جملهٔ پطرس، متی و یوحنا به مژده و گسترش این دین پرداختند. از جمله آثاری که در این زمانه بهنگارش درآمدهاند انجیلهای متی، مرقس، لوقا و یوحنا و رسالههای حواریون هستند که در روزگار دفاعیات مسیحی (۱۵۰–۴۰۰ میلادی) به صورت یک گروه و با فرنام عهد جدید گردآوری شدند. این گِردایه با نام انجیل نیز شناخته میشود.
اولین گردهمایی رهبران کلیسای مسیحیت برای تبیین عقاید مسیحیت و سازماندهی جامعهٔ مسیحیت در نیقیه تشکیل شد. اعتقاد نامهٔ حواریون با اعتقاد نامهٔ نیقیه (مجموعهای از باورهای پایهای اعتقادی مسیحیان) نوشته میشود. بعد از تعریف و پذیرش این اعتقادنامه، فرقهها و افرادی که الوهیت مسیح را نمیپذیرفتند (مانند آریوس) به عنوان بدعت شناخته شدند.
به سبب پشتیبانی امپراتور کنستانتین کبیر، مسیحیت خیلی سریع به قویترین مذهب در امپراتوری روم تبدیل شد.
تیرداد، یکی از پادشاهان ارمنستان، در سال ۳۰۱ میلادی دین مسیحیت را در سرزمین ارمنستان رسمی و آزاد اعلام میکند و این در حدود ۱۲ سال زودتر از رسمیشدن دین مسیحیت در امپراتوری روم است
مسیحیان به خاطر آتشسوزی شهر رم مورد اتهام قرار گرفتند. امپراتور نرون طی تلاشی برای بدست آوردن مجدد محبوبیت خود، آنان را مورد شکنجه و آزار قرار میدهد. پطرس قدیس (سنت پیتر) در این زمان کشته میشود.
شمعون ملقب به پطرس (از حواریون مسیح) که برای قرنهای متمادی به عنوان اولین پاپ، مقام او را جشن میگیرند، نخستین جامعهٔ مسیحی را در رم بنیانگذاری میکند.
پولس اهل تارسوس (از شهرهای یونان قدیم)، با دیدن صحنهای در جادهٔ دمشق، به دین مسیحیت میگرود و مأموریت خود را برای تبلیغ و مسیحی کردن غیر یهودیان، آغاز میکند.
در این سال عیسی از سوی مقامات رومی که آموزههای او را تهدیدی علیه خود میپنداشتند، مورد محاکمه قرار گرفت و به اعتقاد مسیحیان مصلوب شد.
بنیانگذار دین-عیسی مسیح-عیسی ناصری
مسیحیان بر این اعتقاد هستند که عیسی مسیح است و باور دارند که عیسی سه روز پس از مصلوب شدن رستاخیز کرده و تا ۴۰ شبانه حضور و دیدار با شاگردان سوی آسمان عروج کرد.[۲] این تعالیم تأکید بر آن دارد که عیسی بره خداوند است و با متحمل شدن درد بر روی صلیب در جلجتا به فرمان پدرش گناهان ایمان داران را شستهاست
اکثر مسیحیان بر این باوردند که عیسی هم از نطر الهی پسر خداوند است و هم از نطر جسمی. مشکلات زیادی در مورد ماهیت عیسی وجود دارد، مسیحیان اعتقاد به تثلیث دارند که متشکل از پدر، پسر و روحالقدس است.
عروج عیسی اشاره به صعود و بالاروی عیسی به آسمانها دارد.[۱] بر طبق روایت عهد جدید عروج چهل روز بعد از رستاخیز اتفاق افتاد.[۲]
رستاخیز عیسی مسیح یک ایمانِ مسیحی است که در آن عیسی مسیح بهطورِ معجزه آسایی در روزِ یکشنبه و پس از اینکه در روزِ جمعه به صلیب کشیده شده و اعدام شد به زندگی بازگشت. این اصل، اصلِ ایمان مسیحی و الهیاتِ مسیحی و بخشی از مرامنامه نیسن است: بر اساس کتاب، در روزِ سوم وی دوباره برخاست.[۱][۲] به زنده شدن عیسی مسیح بعد از مرگ، رستاخیز اول میگویند. البته برخی میگویند که از جمعه تا یک شنبه دو روز و اندی (و نه سه روز) است. ولی باید در نظر داشت که در آن زمان دو تا روز «شنبه» داشتهایم: «شنبه» و «شنبه متصل». مسیح پس از رستاخیز، ۴۰ روز میان شاگردان ماند.
در الهیات مسیحی، مرگ و زنده شدن عیسی مسیح از مهمترین وقایع، پایه و اساس ایمان مسیحی است و با عید پاک گرامی داشته میشود. برای مسیحیان، رستاخیز جسمی وی تضمینی برای زنده شدن دوباره همه مردگان مسیحی در هنگام بازگشت دوم مسیح است.[۳]
علاوه بر اختلافات مذکور، مسیح به شاگردانش در مورد صلیب و مرگ و رستاخیزش خبر داده یعنی خبر داده که پس از سه روز و سه شب از میان مردگان قیام میکند ولی حقیقت این است که مسیح فقط دو شب و یک روز در قبر مانده؛ زیرا دفن او در غروب جمعه و رستاخیز او در طلوع فجر یکشنبه صورت گرفته است.
علاوه بر همه این اختلافات، یوحنا تصریح میکند که شاگردان مسیح در مورد قیام مسیح از میان مردگان بیخبر بودند، یعنی مسیح آنها را آگاه نکرده بود. از این رو بر اساس گزارش لوقا شاگردان گفته زنان مبنی بر قیام مسیح را تکذیب کردند. یوحنا نیز در مورد پطرس و یوحنا میگوید: آندو هنوز کتاب را نفهمیده بودند که او باید از میان مردگان برخیزد.
عدهای دیگر باور دارند که گرچه مسیح روزی خواهد آمد ولی ما اکنون هم تحت حکومت عیسی هستیم و حکومت عیسی مسیح از همان روز رستاخیز اول او شروع شدهاست و جهان به تدریج به سوی صلح و نیکوکاری میرود و مسیح از آسمان و با تلقین روشهای درست به افراد مؤمن و کشیشان کلیسا، در حال پیش بردن جهان به سوی پاکیست. در نتیجهٔ این طرز تلقی، ایشان اعتقاد دارند که کشورها باید توسط حکومتهای مذهبی و کلیسایی اداره شوند و کلیسا باید در امور مردم دخالت کند تا حکومت مسیح بتواند رشد کند و خواستههای او اجرا شود
ظهور دوم یا پاروسیا[۱] در مسیحیت به پیشبینی ظهور دوباره عیسی برای بازگرداندن و گسترش صلح و درستی بر روی زمین[۲] است. این باور یا اعتقاد بر پایه مبحث نبوت در انجیلهای شرعی است و بخشیاز فرجامشناسی یا معادشناسی مسیحی است. پدیده ظهور در پیشبینیهای دارای اعتقاد به منجی مربوط به کتاب مقدس عنوان شدهاست هرچند نظر در مورد شیوه و ماهیت فرا آمدن دوم عیسی در میان فرقههای مسیحی و در میان مسیحیان فردگرا متفاوت است اما در بین فرقههایی همچون کلیسای مسیح قدیسان آخرالزمان و بنا بر نوشته انجیل یوحنا جزو باورهای اصلی بشمار میرود
انگلیسی (second coming) در عهد جدید، کلمه یونانی ἐπιφάνεια (epiphaneia)، ظاهر شدن) پنج بار برای اشاره به بازگشت مسیح به کار رفته است.[۵]درعهد جدید یونانی بیست و چهار بار از واژه یونانی(parousia (παρουσία، به معنای «رسیدن»، «آمدن»، یا «حضور») استفاده شده که هفده مورد آن در مورد مسیح است. با این حال، parousia اشاره به یک دوره زمانی میکند تا یک زمان مشخص. در متی 24:37 از parousia برای توصیف مدت زمانی که نوح زندگی می کرد استفاده می شود. واژه یونانی eleusis به معنای "آمدن" با parousia قابل تعویض نیست. بنابراین این پاروسیا یا «حضور» منحصر به فرد و متمایز از هر چیزی است که قبلاً رخ داده است. [۶]این کلمه همچنین شش بار برای اشاره به افراد به کار می رود استفاناس، فورتوناتوس و آخائیکوس،[کتاب مقدس ۱] تیتوس [کتاب مقدس ۲] و پولس رسول [کتاب مقدس ۳][کتاب مقدس ۴] [کتاب مقدس ۵] و یک بار به "آمدن مرد خطاکر" [کتاب مقدس ۶]اشاره می کند. گوستاو آدولف دیسمن (1908) [۷] نشان داد که کلمه یونانی parousia در اوایل قرن 3 قبل از میلاد برای توصیف دیدار یک پادشاه یا مقام بلندپایه از یک شهر - دیداری که به منظور نشان دادن شکوه و عظمت بازدید کننده به مردم ترتیب داده شده بود، به کار می رفت. در اسلام، برای آمدن دوم مردگان از اصطلاح رجعت (به عربی: الرجعة ) استفاده میشود. این اصطلاح بیشتر مورد استفاده مسلمانان شیعه است. ولی در مورد عیسی چون به عقیده مسلمانان او نمرده است از واژه های دیگر چون ظاهر شدن استفاده میشود
یشتر نسخههای انگلیسی اعتقادنامه نیقیه شامل عبارات زیر است:
او به آسمان عروج کرد و در دست راست پدر نشسته است. او دوباره در جلال خود خواهد آمد تا زندگان و مردگان را داوری کند و پادشاهی او پایانی نخواهد داشت. ... ما منتظر رجعت مردگان، و زندگانی جهان آینده هستیم.
یک نظرسنجی در سال 2010 نشان داد که حدود 40٪ از آمریکایی ها معتقدند که عیسی احتمالاً تا سال 2050 بازخواهد گشت. این میزان در مسیحیان انجیلی سفیدپوست 58٪ ، کاتولیک ها 32٪ و پروتستان های سفیدپوست تا 27٪ متفاوت است.[Web ۱] اعتقاد به آمدن دوباره در اواخر قرن نوزدهم در ایالات متحده توسط دوایت ال. مودی مبشر رایج شد و تفسیر ظهور پیش از هزاره به یکی از اجزای اصلی بنیادگرایی مسیحی در دهه 1920 تبدیل شد.
ویل دورانت در کتاب تاریخ تمدن میگوید.
راجع به تاریخ رجعت او مسیحیان با هم اختلاف داشتند. وقتی نرون مرد و تیتوس هیکل را ویران ساخت و باز موقعی که هادریانوس اورشلیم را خراب کرد بسیاری از مسیحیان از این مصیبت ها همچون علائم رجعت مسیح استقبال کردند. هنگامی که در پایان قرن دوم آشفتگی امپراتوری را تهدید میکرد،ترتولیانوس و دیگران پایان جهان را قریب الوقوع پنداشتند.یک اسقف سوری اغنام الله خود را به بیابان برد تا در نیمه راه به مسیح بربخورند.سپس مسیحیان در صددبرآمدند که با تفسیر تازه ای از تاریخ رجعت او یاس مردم را تسکین دهند.در نامه ای به برناباس آمده است مسیح هزار سال دیگر خواهد آمد.و اشخاصی میگفتند، مسیح وقتی خواهد آمد که نسل یا نژاد یهودیان بکلی از میان رفته باشد، یا هنگامی که بشارت برای همه مشرکان موعظه شده باشد: یا، به طوری که در انجیل یوحنا مسطور است، مسیح روح القدس یا فارقلیط را بجای خویش خواهد فرستاد[۸]... در حدود سال 156مونتانوس دنیاپرستی روزافزون مسیحیان و خودکامگی اسقفها را در کلیسا تقبیح کرد...خود مونتانوس با حالت خلسه چنان شیوا غیبگویی میکرد که شاگردان او به عنوان فارقلیط موعود مسیح درود فرستادند. وی مژده میداد که ملکوت آسمان نزدیک است و اورشلیم جدید مذکور در کتاب مکاشفه بزودی از آسمان در دشتی نزدیک فرود میآید
آنچه که ظهور دوم را با وقایع قرن اول مرتبط می کند، مانند ویرانی اورشلیم و معبد یهودیان در سال 70 پس از میلاد، به عنوان Preterism شناخته می شود. برخی از پیشتریست ها این "آمدن پسر انسان در جلال" را در درجه اول در مرگ عیسی بر روی صلیب انجام شده می دانند. آنها بر این باورند که نشانه های آخرالزمانی در گذشته تحقق یافته است از جمله "خورشید تاریک خواهد شد" . "قوا... متزلزل خواهند شد" [کتاب مقدس ۷] و «آنگاه خواهند دید» [کتاب مقدس ۸]. با این حال، برخی از منتقدان خاطرنشان میکنند که بسیاری نیز هنوز محقق نشدهاند، مانند «اما روز خداوند مانند دزدی در شب خواهد آمد، که در آن آسمانها با سر و صدایی عظیم از بین خواهند رفت، و عناصر در گرمای شدید ذوب میشوند. زمین و آثاری که در آن است سوخته خواهد شد.»[کتاب مقدس ۹] .[Web ۲] و «آنگاه علامت پسر انسان در آسمان ظاهر خواهد شد و آنگاه تمام اقوام زمین ماتم خواهند کرد و پسر انسان را خواهند دید که با قدرت و جلال عظیم بر ابرهای آسمان می آید.»[کتاب مقدس ۱۰] [Web ۲]
بر اساس نظر کلیسای کاتولیک، ظهور دوم، کمال سلطنت خداوند و به کمال رسیدن جهان، بشریت و رستگاری را به همراه خواهد داشت.[Web ۳]کلیسای کاتولیک معتقد است سه چیز وجود دارد که بازگشت عیسی را تسریع میکند: قدرت دگرگونکننده روحالقدس در مراسم عبادت؛[Web ۴] زندگی با ذهن عیسی؛ [Web ۵] و دعا برای آمدن خداوند، بالاتر از همه در مراسم عشای ربانی.[Web ۶] بسیاری از فرقه های مسیحی این دومین آمدن مسیح را داوری نهایی و ابدی خدای مردم برای تمام ملت ها می دانند[note ۱]که منجر به تجلیل برخی و مجازات برخی دیگر می شود. این مفهوم در تمام اناجیل متعارف، به ویژه انجیل متی، وجود دارد. در این داوری آخر در زمان آمدن دوم مسیح این سؤال مطرح است که آیا اعمال جسمانی و معنوی موسوم به اعمال رحمت در طول زندگی انجام شده است یا خیر؟ - اعمال رحمت شامل تعدادی از اعمال عبادی و کارهای خیر میشود- بنابراین، و با توجه به منابع کتاب مقدس[کتاب مقدس ۱۱] ، پیوند آخرین داوری و اعمال رحمت در سنت تصویری هنر مسیحی بسیار متداول است.[Web ۷]
ارجاع به آمدن دوم که در اعتقادنامه نیقیه و اعتقادنامه رسولان موجود است ، در مناجات لوتری و انگلیکن خوانده می شود: "او [عیسی] دوباره با جلال خواهد آمد تا زندگان و مردگان را داوری کند؛ و پادشاهی او هیچ پایان نخواهد داشت.[Web ۹] .کلیساهای لوتری و انگلیکن راز ایمان را در عبادات خود اینچنین اعلام می کنند: "مسیح درگذشت، مسیح برخاست، مسیح دوباره خواهد آمد."[۱۰][۱۱][۱۲]
نوشته های استاندارد کلیسای عیسی مسیح قدیسین روزهای آخر (کلیسای LDS) می گوید همانطور که در کتاب مقدس بیان شده است مسیح باز خواهد گشت،. آنها همچنین میگویند.هنگامی که ناجی دوباره بیاید، او با قدرت و جلال خواهد آمد تا زمین را به عنوان پادشاهی خود تصرف کند. آمدن دوم او آغاز هزاره را رقم خواهد زد. قیام دوباره او برای ستمکاران زمان ترسناک و اندوهناکی خواهد بود، اما برای نیکان روز آرامش است.[Web ۱۰]
قدیسان آخرالزمان تفسیرهای معین و مشخصی از آنچه در کتاب مکاشفه بیان شده است، دارند.[۱۵] طبق تعالیم کلیسای LDS، انجیل بازسازی شده در تمام نقاط جهان قبل از آمدن دوم تعلیم داده خواهد شد.[کتاب مقدس ۱۵] اعضای کلیسا معتقدند که جنگهای شدید، زلزلهها، طوفانها، و سایر بلایای طبیعی و مصنوعی قبل از ظهور دوباره به طور فزایندهای رخ خواهد داد.[Web ۱۱]
عیسی مسیح یا عیسی ناصری یا عیسی بن مریم (عبرانی: ישוע [یشوع]، یونانی باستان: Ἰησοῦς [ایسوس]) زادهٔ ۲ تا ۷ سال پیش از میلاد و مرگ ۲۶ تا ۳۶ پس از میلاد، شخصیت عیسی تجسّم خدا در جسم انسانی و آغازگر مسیحیت است. او در شهر بیتلحم، از شهرهای ایالت ناصره منطقهٔ یهودیه به دنیا آمد. مسلمانان به عیسی بهعنوان یک پیامبر الهی باور دارند و برخی از دیگر مذاهب نیز او را شخصیت مهمی در نظر میگیرند. مادر وی مریم به اراده خدا و بدون همسر باردار شد و پسری به دنیا آورد که مسیحیان وی را خداوند در جسم٬ و مسلمانان آنرا فرستاده خدا می دانند۰
«اَبّاً واژهای است آرامی، با حالتی تأکیدی، به معنی»پدر". این کلمه وارد زبان عبری شد و در تلمود بابلی مکرراً بهکار رفت. در تلمود بابلی از این کلمه برای مخاطب قرار دادن پدر توسط فرزندش و نیز ربیها استفاده شدهاست. این کلمه حالتی گرم و صمیمی را انتقال میداد و نیز حاکی از احترام فرزند به پدرش بود؛ اما در محافل یهودی، هیچگاه برای مخاطب قرار دادن خدای متعال بهکار نمیرفت.
بعضی معتقد هستند که مریم پس از تولد عیسی زندگی عادی داشت و حواریون عیسی در خدمت مریم بودند. همچنین این دسته معتقد هستند مریم در سن ۶۳ سالگی درگذشتهاست.[۲۷]
چندین شاخه مسیحیت از جمله کاتولیک هاو ارتدوکسها معتقد هستند که مریم به آسمان صعود کردهاست
عروج مریم (به انگلیسی: Assumption of Mary) یا عروج مریم به عرش، عقیدهای در نزد کلیسای کاتولیک، ارتدوکس شرقی و بخشی از انگلیکان میباشد. بر اساس این باور جسم و روح مریم مادر مسیح، پس از پایان زندگیش در دنیا به سوی عرش منتقل میگردد.
«پادشاهی خدا» و شکل معادل آن «پادشاهی آسمان» در انجیل متی یکی از عناصر اصلی آموزههای عیسی در عهد جدید است. انجیل مرقس نشان میدهد که انجیل خبر خوب در مورد پادشاهی خدا است.
در مسیحیت نظریاتی که دربارهٔ آخرالزمان در چهار انجیل آمدهاست یکسان نیست. ولی بهطور کلی وقوع آخرالزمان به صورتهای زیر بیان شدهاست:
اعتقادنامه بیان مختصر دکترین و اعتقاداتی است که باورمندان به یک مذهب باید به بندهای آن ایمان داشتهباشند. در مسیحیت، اعتقادنامهها توسط شوراهایی که در اوایل توسط کلیساها تشکیل شد تدوین یافتند.[۱] از مشهورترین اعتقادنامهها، اعتقادنامهٔ نیقیه است که در شورای نیقیه (۳۲۵ م.) تدوین شد.[۲] اعتقادنامههای اولیه در مسیحیت شامل پرسش به هنگام غسل تعمید در مورد اعتقاد به ارکان تثلیث بود ولی بعدها اعتقادنامهٔ نیقیه توسط اکثر شاخههای مسیحیت پذیرفته شد.[۳]
در نسخه یونانی عهد عتیق تمامی ۳۹ بار استفاده از لغت عبری مسیح به لغت یونانی کریستوس (Χριστός) ترجمه شدهاست. در عهد جدید ترجمه یونانی لغت مسیح دو بار در انجیل یوحنا مورد استفاده قرار گرفتهاست.