بند ۹) پس بگذارید آن(؟) بیاورد برای شما، ای مزدا، الهامی برای جوانسازیِ دوبارهٔ آن دو توده که موجب رشد نظم کیهانی میشوند. بگذارید تغییر خلاق راحتیهای همیشه متغیر را از طریق بهترین پندار شما بوجود آورد. توالی این دو به حرکت در آمدهاند. راهنمایی(؟) کسی که روح- نفسها در همین لحظه از آن پیروی میکنند.
بند ۱۷) چه محافظ نظم کیهانی یا آنکه تحت سیطره دروغ است، اجازه خواهند داشت برای خود بخش بیشتری از پاداش را تصاحب کنند. بگذار آنکه میداند به آنکه اکنون نیز میداند بگوید! باشد تا هیچکس که نمیداند، به فریب ما ادامه ندهد (ما را فریبکار نخواند؟) زین پس! باش، ای مزدا اهوره، شروعکننده پندار نیک ما!
بند ۱۱) چون اکنون تو بر رفتارهایی که مزدا با تو دارد، تسلط داری، ای فانیها: (یعنی در باره) هر دو نیکی موجود و غیر موجود و آنچه آزار پایدار برای آنانی است که تحت سیطره دروغ هستند و آنچه نیروهای زندگیبخش برای محافظانِ نظم کیهانی است. بنابر این، از این به بعد با آن رفتارها بایستی چیزهایی که آرزویشان را داشتهاید، برای شما باشد. پاداش برای دانش، در باره اسرار هستی …
بند ۵) در انتخاب بین این دو الهام، شما که تحت سیطره دروغ هستید، بدترین گفتار/ کردار را بوجود خواهید آورد. زندگیبخشترین الهام، که در سختترین صخرهها مستور شده است، برقراری نظم کیهانی را انتخاب میکند و هر کسی که با اعمال راستین خود به اهوره نیکی کند، او، مزدا، مکرر و مکرر.
بند ۳) بنابر این، آن انسان/ قهرمان میتواند به آنچه بهتر از خوب است، برسد. کسی که به ما بیاموزد مسیرهای مستقیم قدرت حیاتبخش هم در این حالت دارای استخوان و هم در حالت مسیرهای واقعی و قابل رفتن پندار، تا پیش کسانی که اهورا با آنها میزید، داوری آسمانی، کسی مثل تو، دارای تباری نیک، حیاتبخش، ای مزدا.
بند ۲) او بهترین این زندگیبخشترین الهام را توسط بیانات پندار نیک خود بوجود میآورد تا بر زبان وی جاری گردد، و کردارهای فروتنی توسط دستانش، از طریق این درک: او در آنجا پدر نظم کیهانی است: مزدا.
بند ۸) پس اکنون من با پندار خود به تو به عنوان اولین فکر میکنم، ای مزدا. که هنوز جوان هستی، پدر پندار نیک. از زمانی که من در چشم خود به تو به عنوان اولین اربابِ شبکهٔ نظم کیهانی چنگ زدم و تو را در حال انجام اقدامات این حالت اهوره دیدهام.