من میل بافتنیه قلم قلب تو ام
جایی در سنگ نوشته ی درد تو ام
میان شب بو گاهی میان رود فکر تو ام
باور دلتنگی تو نه اصلا بند بند موی تو ام
چای شیرین تو ام
شمع بالین تو ام
ساعت خواب تو ام
تشنه ی دیدار تو ام
ماه تب دار تو ام
غنچه ی گلزار تو ام
فصل رویش گلهای تو ام
آخر شاه بیت غزلهای تو ام
حسام الدین شفیعیان
چراغ قرمز زمین-گلهای بهاری
=============
چراغ قرمز زمین یعنی جایی برای آدمها
چند بلوک خالی برای مردن ها
اینجا ستاره مرگ خاموشی گرفته است
قصه ی عشق نرسیده از اشتباه نافرجام
میان چند چهارراه زندگی
ایست،خطای ارور در فکر آدمهاست
==============
مثال گلهای بهاری زیبایی
همچون بنفشه سنبلو گلهای آفتابگردان
مزرعه دلت بهاری ترین فصل شکفتن زیبائیست
قلبی که دریا شود آری زیباست
میان ابرها ی دلتنگی
آسمان جایی برای رسیدن به خوبیهاست
فصل شکفتن مهربانی باران چه زیباست
رنگین کمان تو گستره ای از دلهاست
جایی در شکوفه زدن در قلب خوبیهاست
عشق مهربانی زیبایی لبخندی برای دیدن زیبائیهاست
==============
حسام الدین شفیعیان
/مردگان زندگان یا زندگان مردگان/
خفته ان این مردگان زندگان
مردگان ز غم این زندگان
گاهی اشکو گاهی ماتم برای زندگان
زندگانند مردگان یا مردگانند زندگان
شایدم از بهر دنیا برده اند سنگی زبهر زندگان
پروازی تا بسوی آسمان از برای رفتن از این زمین مردگان
حسام الدین شفیعیان
/چند خط ناخوانا مینوشت/
من سرخپوستی را دیدم که زرد میکشید
زردی را بر رنگ نوشتن قلم خود میکشید
نوشتارش ناخوانا بود انگار
فقط برای تاریخ بعد از خودش میکشید
دور آتش رقص را به زانوی ماه خیال خود دار میکشید
از دار فکر خود جرم افتادن جاذبه را میکشید
عصر او درک واهی داشتن از خط های او
او را به دار فکر خود نقد از تشخیص ابتلاء به فکر خود میکشیدند
ناقوس او تنها خورشید بود
شاید عشق او فراتاریخی بود
از سقوط باطل افتادن های زمین
چند پاراگراف نقطه سر خط من تمام او را با خط خیالم برای تو کشیدم
شاید زبعد او کسی با ماه سخن نگفت
عاشقانه ات را در گورستانی دور دفن کن
مرده خیال ندارد یا فکری از بعد خود
فقط زندگی را برایت میبافم
آنگونه از شکست حروف خیال بر تصور حال تو
حسام الدین شفیعیان
/بیا تا/
بیا تا شاخه ها را ساره باشیم
میان انجمن پروانه باشیم
بیا تا گیتی از خود بر خدا شد
مثال بنده ای پروانه باشیم
بیا تا دفتر زنده شدن ها
مثال گوهری دیرینه باشیم
حسام الدین شفیعیان
/غم زندگانی/
غم کوزه گر نخور ای مهتاب
که شویم کوزه گر خاکدان ها
گر به شکل اندر از پیچیده شدن ها
مثال خاک چو کوزه شدن ها
مثال شمع چو بام شبانیم
شبانگاهان تا صبحگاهانیم
مثال خوردن شدن از ساختنیم ما
که گرد شمع سوختنیم ما
حسام الدین شفیعیان