10. در قوت اسب رغبت ندارد، و به ساقهای انسان مایل نیست
16. که برف را مثل پشم میباراند، و ژاله را مثل خاکستر میپاشد
8. ای آتش و تگرگ و برف و مه، و باد تند که فرمان او را بهجا میآورید
5. ای خد.اوند آسمانهای خود را خم ساخته نزول اجلال فرما، و کوهها را لمس کن تا دود شوند
10. در آنجا نیز دست تو من را رهبری خواهد نمود، و دست راست تو من را خواهد گرفت
21. ای خد.اوند آیا نفرت نمیدارم از آنانی که تو را نفرت میدارند، و آیا مخالفان تو را مجادله نخواهم کرد
7. ابرها را از اقصای زمین بر میآورد و برقها را برای باران میسازد، و بادها را از مخزنهای خویش بیرون میآورد
17. گوشها دارند و نمیشنوند بلکه در دهان ایشان هیچ نَفَس نیست
6. هر آنچه خد.اوند خواست آن را انجام داد، در آسمان و در زمین و در دریا و در همة لجّهها
7. جان ما مثل مرغ از دام صیادان خلاص شد، دام گسترده شد و ما خلاصی یافتیم
10. به تمامی دل تو را طلبیدم، مگذار که از اوامر تو گمراه شوم
21. ظالمان ملعون را توبیخ نمودی، که از اوامر تو گمراه میشوند
28. جان من از حزن گداخته میشود، من را موافق کلام خود برپا بدار
99. از جمیع معلمان خود داناتر شدم، زیرا که گفتههای تو تفکر من است
110. شریران برای من دام گذاشتهاند، اما از اوامر تو گمراه نشدم
117. من را تقویت کن تا رستگار گردم، و بر فرایض تو همیشه نظر نمایم
5. خد.اوند که (یاری دهنده) به دست راست تو است، در روز غضب خود پادشاهان را شکست خواهد داد
15. و مسئلت ایشان را بدیشان داد، لیکن لاغری در جانهای ایشان فرستاد
14 و کلمه جسم گردید و میان ما ساکن شد، پُر از فیض و راستی؛ و جلال او را دیدیم، جلالی شایستهٔ پسر یگانهٔ پدر.
34 و من دیده شهادت میدهم که این است پسر خدا.
16 و به کبوترفروشان گفت، اینها را از اینجا بیرون برید و خانهٔ پدر مرا خانهٔ تجارت مسازید.
20 زیرا هر که عمل بد میکند، روشنی را دشمن دارد و پیش روشنی نمیآید، مبادا اعمال او توبیخ شود.
12 چون شما را از امور زمینی سخن گفتم، باور نکردید. پس هرگاه به امور آسمانی با شما سخن رانم چگونه تصدیق خواهید نمود؟
7 عجب مدار که به تو گفتم باید شما از سر نو مولود گردید.
18 من بر خود شهادت میدهم و پدری که مرا فرستاد نیز برای من شهادت میدهد.
24 از این جهت به شما گفتم که در گناهان خود خواهید مرد، زیرا اگر باور نکنید که من هستم، در گناهان خود خواهید مرد.
42 عیسی به ایشان گفت، اگر خدا پدر شما میبود، مرا دوست میداشتید، زیرا که من از جانب خدا صادر شده و آمدهام، زیرا که من از پیش خود نیامدهام بلکه او مرا فرستاده است.
54 عیسی جواب داد، اگر خود را جلال دهم، جلال من چیزی نباشد. پدر من آن است که مرا جلال میبخشد، آنکه شما میگویید خدای ما است.
12 و در میان مردم دربارهٔ او همهمه بسیار بود. بعضی میگفتند که مردی نیکو است و دیگران میگفتند نی بلکه گمراه کننده قوم است.
20 آنگاه همه در جواب گفتند، تو دیو داری! کِه اراده دارد تو را بکشد؟
35 پس یهودیان با یکدیگر گفتند، او کجا میخواهد برود که ما او را نمییابیم؟ آیا اراده دارد به سوی پراکندگان یونانیان رود و یونانیان را تعلیم دهد؟
43 پس دربارهٔ او در میان مردم اختلاف افتاد.
65 پس گفت، از این سبب به شما گفتم که کسی نزد من نمیتواند آمد مگر آنکه پدرِ من، آن را بدو عطا کند.
20 زیرا که پدر پسر را دوست میدارد و هرآنچه خود میکند بدو مینماید و اعمال بزرگتر از این بدو نشان خواهد داد تا شما تعجّب نمایید.
15. که کلام خود را بر زمین فرستاده است، و قول او به زودی هرچه تمامتر پیش خواهد رفت
7. دست خود را از اعلی بفرست، و من را رهانیده از آبهای بسیار خلاصی ده، یعنی از دست بیگانگان
8. و یادآوری کثرت احسان تو را حکایت خواهند کرد، و عدالت تو را خواهند سرایید
6. چون داوران ایشان از بلندی صخرهها انداخته شوند، آنگاه سخنان من را خواهند شنید زیرا که شیرین است
16. چشمان تو جنین من را دیده است، و در دفتر تو همة اعضای من نوشته شده، در روزهایی که ساخته میشد، وقتی که یکی از آنها وجود نداشت
28 عیسی ایشان را گفت، هرآینه به شما میگویم شما که مرا متابعت نمودهاید، در معاد وقتی که پسر انسان بر کرسی جلال خود نشیند، شما نیز به دوازده کرسی نشسته، بر دوازده سبط اسرائیل داوریخواهید نمود.
12 شما چه گمان میبرید، اگر کسی را صد گوسفند باشد و یکی از آنها گم شود، آیا آن نود و نُه را به کوهسار نمیگذارد و به جستجوی آن گم شده نمیرود؟
12 و چون رؤسای کهنه و مشایخ از او شکایت میکردند، هیچ جواب نمیداد.
43 بر خدا توکّل نمود، اکنون او را نجات دهد، اگر بدو رغبت دارد زیرا گفت، پسر خدا هستم!
63 امّا عیسی خاموش ماند! تا آنکه رئیس کهنه روی به وی کرده، گفت، تو را به خدای حّی قسم میدهم ما را بگو که تو مسیح پسر خدا هستی یا نه؟
41 پس اصحاب طرف چپ را گوید، ای ملعونان، از من دور شوید در آتش جاودانی که برای ابلیس و فرشتگان او مهیّا شده است.
43 غریب بودم مرا جا ندادید، عریان بودم مرا نپوشانیدید، مریض و محبوس بودم عیادتم ننمودید.
34 آنگاه پادشاه به اصحاب طرف راست گوید، بیایید ای برکت یافتگان ازپدر من و ملکوتی را که از ابتدای عالم برای شما آماده شده است، به میراث گیرید.
7 زیرا قومی با قومی و مملکتی با مملکتی مقاومت خواهند نمود و قحطیها و وباها و زلزلهها در جایها پدید آید.
12 و بجهت افزونی گناه محبّت بسیاری سرد خواهد شد.
20 پس دعا کنید تا فرار شما در زمستان یا در سَبَّت نشود،
37 لیکن چنانکه ایّام نوح بود، ظهور پسر انسان نیز چنان خواهد بود.
11 آن گروه گفتند، این است عیسی نبی از ناصرهٔ جلیل.
17 و اگر سخن ایشان را ردّ کند، به کلیسا بگو. و اگر کلیسا را قبول نکند، در نزد تو مثل خارجی یا باجگیر باشد.
7 سؤال کنید که به شما داده خواهد شد؛ بطلبید که خواهید یافت؛ بکوبید که برای شما باز کرده خواهد شد.
10 ملکوت تو بیاید. ارادهٔ تو چنانکه در آسمان است، بر زمین نیز کرده شود.
16 همچنین بگذارید نور شما بر مردم بتابد تا اعمال نیکوی شما را دیده، پدر شما را که در آسمان است تمجید نمایند
20 آنگاه شروع به ملامت نمود بر آن شهرهایی که اکثر از معجزات وی در آنها ظاهر شد زیرا که توبه نکرده بودند،
7 و چون میروید، موعظه کرده، گویید که ملکوت آسمان نزدیک است.
15 هرآینه به شما میگویم که در روز جزا حالت زمین سدوم و غموره از آن شهر سهلتر خواهد بود.
30 لیکن همهٔ مویهای سر شما نیز شمرده شده است.
13 او در جواب گفت، هر نهالی که پدر آسمانی من نکاشته باشد، کَنده شود.
19 کسی که کلمه ملکوت را شنیده، آن را نفهمید، شریر میآید و آنچه در دل او کاشته شده است میرباید، همان است آنکه در راه کاشته شده است.
49 بدینطور در آخر این عالم خواهد شد. فرشتگان بیرون آمده، طالحین را از میان صالحین جدا کرده،
31 امّا دربارهٔ قیامت مردگان، آیا نخواندهاید کلامی را که خدا به شما گفته است،