مسیح

اناجیل هم‌نوا بر ابعاد مختلف شخصیت عیسی پرداخته‌اند. در مرقس، عیسی پسر خداست که معجزاتش حضور ملکوت الهی را نشان می‌دهند.[۶۲] او، به عنوان خادم خدا و انسان‌ها، یک معجزه‌گر خستگی‌ناپذیر است.[۸۷] این انجیل کوتاه مشتمل بر تعداد کمی از سخنان و تعالیم عیسی است.[۶۲] انجیل متی تأکید می‌کند که عیسی به اراده خدا در عهد عتیق جامه عمل پوشانده و خداوندگار کلیساست.[۸۸] اوست فرزند داوود، یک «پادشاه و خودِ مسیح.»[۸۷][۸۹][۹۰] لوقا عیسی را چنان می‌نمایاند که یک ناجی انسانی-الهی است و با نیازمندان هم‌دلی می‌کند.[۹۱] او دوست گناهکاران و به دنبال نجات گمراهان است.[۸۷] این انجیل شامل مثل‌هایی چون «سامری خوب» و «پسر ولخرج» است.[۹۱]

دیباچه انجیل یوحنا عیسی را تجسم کلمه خدا توصیف می‌کند.[۹۲] به عنوان کلمه خدا، عیسی به صورت ابدی به همراه او حی و حاضر است و چون منبعی است برای ذات اخلاقی و روحی بشریت.[۹۲] او نه تنها بزرگ‌تر از همه پیامبران گذشته، که بزرگ‌تر از همه پیامبران آینده نیز هست. او کلمه خدا را بر زبان جاری نمی‌کند، بلکه خود کلمه خداست.[۹۳] در انجیل یوحنا عیسی نقش الهی خود را با عبارتی چون «نان زندگی»، «نور جهان» و «تاک حقیقی» به صورت علنی بازگو می‌کند.[۸۷]

در مجموع، نویسندگان عهد جدید اهمیت زیادی به ارائه یک گاه‌شماری دقیق از سرگذشت عیسی یا شرح زندگی او چون تواریخ غیر دینی دوران خود نداده‌اند.[۹۴] چنان‌که انجیل یوحنا خود اشاره می‌کند که انجیل‌ها شامل اطلاعات کامل و جامعی از زندگی عیسی نیستند.[۹۵] این روایات با هدف اصلی ارائه اسنادی الهی‌شناسانه در فضای مسیحیت اولیه نگاشته شده‌اند و خط زمانی اتفاقات در درجه دوم از اهمیت قرار داشته‌است.[۹۶] به همین دلیل، قابل ذکر است که انجیل‌ها یک سوم محتوای خود را به هفته آخر زندگی عیسی در اورشلیم اختصاص داده‌اند.[۹۷] علی‌رغم اینکه انجیل‌ها حاوی اطلاعات کافی مورد نیاز تاریخ‌نگاران معاصر جهت تعیین تاریخ دقیق اتفاقات نیستند، اما برای ترسیم تصویری کلی از داستان زندگی عیسی کفایت می‌کنند.[۷۳][۹۸][۹۶]

عیسی یک یهودی بود[۹۹] و از بطن مریم همسر یوسف تولد یافت. انجیل متی و انجیل لوقا دو روایت متفاوت از اجداد عیسی ارائه کرده‌اند. متی، نسل عیسی را از طریق داوود به ابراهیم می‌رساند[۱۰۰][۱۰۱] و مطابق لوقا، نسل عیسی به آدم و از طریق او به خدا می‌رسد.[۱۰۲][۱۰۳] دو شجره‌نامه‌ای که این دو انجیل گزارش کرده‌اند، بین ابراهیم و داوود شباهت زیادی دارند اما از آنجا به بعد، اسامی ارائه شده تفاوت بسیاری با یکدیگر دارند. در متی ۲۷ نسل بین داوود و یوسف نجار فاصله‌است، حال آنکه در لوقا ۴۲ نسل، بدون تقریباً هیچ اشتراکی در اسامی دو فهرست. تئوری‌های مختلف برای توضیح تفاوت دو تبارنامه عیسی مطرح شده‌است.[ت]

متی و لوقا هر دو تولد عیسی، به خصوص زایش او از یک باکره در بیت‌لحم را، به وقوع پیوستن پیشگویی می‌دانند. روایت لوقا اتفاقات پیش از تولد او را هم شرح داده‌است و مریم در مرکز روایتش قرار دارد، حال آنکه متی به اتفاقات پس از تولد پرداخته و یوسف را شخصیت محوری روایت خود قرار داده.[۱۰۴][۱۰۵][۱۰۶] مطابق هر دو منبع، والدین عیسی، مریم و نامزد او، یوسف نجار، بودند؛ هر دو منبع بر تولد او از یک باکره تأکید کرده‌اند و متذکر شده‌اند که روح‌القدس عیسی را زمانی که مریم هنوز باکره بود، در رحم او قرار داد.[۱۰۷][۱۰۸][۱۰۹] در عین حال، شواهدی در اعمال رسولان در انجیل لوقا وجود دارد که نشان می‌دهد نسل عیسی از طریق یوسف به داوود می‌رسد. ظاهراً با پذیرش عیسی به عنوان فرزند خود توسط یوسف، تصور می‌شده که، مانند بسیاری دیگر در دنیای باستان، عیسی دارای دو پدر است

در روایت متی، بارداری مریم برای یوسف دردسر ساز می‌شود، اما در اولین رؤیای از سه رویایش، یک فرشته به او اطمینان می‌دهد که از ازدواج با مریم نهراسد، زیرا روح‌القدس باعث به وجود آمدن بچه شده‌است.[۱۱۱] در متی، مغانی از شرق برای عیسی به عنوان پادشاه یهودیان، هدیه می‌آورند. آن‌ها زمانی که عیسی یک خردسال — و نه یک نوزاد — است، خانه او در بیت‌لحم را پیدا می‌کنند. در همان انجیل، هیرود از خبر تولد عیسی مطلع می‌شود و قصد قتل او می‌کند؛ نتیجتاً دستور می‌دهد همه کودکان مذکر زیر دو سال در بیت‌لحم را بکشند. اما در رؤیای دوم یوسف، فرشته‌ای به او اخطار می‌دهد و او به همراه خانواده‌اش به مصر متواری می‌شوند — بعدها بازمی‌گردند و در ناصره ساکن می‌شوند.[۱۱۱][۱۱۲][۱۱۳]

در لوقا، جبرئیل به مریم خبر می‌دهد که او از روح‌القدس باردار خواهد شد و فرزندی به نام عیسی خواهد زایید.[۱۰۵][۱۰۷] مریم زمانی که در آستانه وضع حمل است، به همراه یوسف از ناصره به بیت‌لحم، وطن اجداد یوسف، بازمی‌گردد تا در سرشماری مالیاتی که سزار آگوستوس دستورش را داده، شرکت کنند. مریم آنجا کودک خود را می‌زاید و چون موفق نمی‌شوند در یک مسافرخانه اتاقی پیدا کنند، کودک خود را در آخوری قرار می‌دهد. یک فرشته خبر تولد عیسی را به گروهی از چوپانان اعلام می‌کنند و آنان برای دیدار نوزاد به بیت‌لحم سفر می‌کنند و خبر تولد او را پخش می‌کنند. بعد از ارائه عیسی در معبد، مریم و یوسف به همراه نوزاد به ناصره بازمی‌گردند.[۱۰۵][۱۰۷]

محل زندگی عیسی در کودکی، بنا به اناجیل لوقا و متی، شهر ناصره در جلیل بود که در آنجا با خانواده‌اش زندگی می‌کرد. در اناجیل نام یوسف در روایت کودکی عیسی ذکر شده‌است، اما پس از آن دیگر هیچ اشاره‌ای به او نمی‌شود.[۱۱۴] اعضای خانواده عیسی — مادرش مریم، برادرانش یعقوب، یوسف، شمعون و یهودا و خواهرانش که نامشان ذکر نشده — هم در اناجیل و دیگر منابع مورد اشاره واقع شده‌اند.[۱۱۵]

بنا به انجیل مرقس، عیسی با همسایگان و خانواده‌اش به مشکل خورد.[۱۱۶] زمانی که مردم شروع به دیوانه خطاب کردن عیسی کردند، مادر و برادرانش از خانه بیرون رفتند و تلاش کردند مانع او شوند. عیسی پاسخ داد که پیروانش هستند که خانواده اویند. در یوحنا، مریم عیسی را در تا پای صلیب همراهی می‌کند که باعث نگرانی عیسی برای سلامت مادر خود می‌شود.[۱۱۷]

در مرقس ۶:۳، از عیسی با عنوان τέκτων (تکتون) یاد شده‌است که ترجمه معمولش «نجار» است اما می‌تواند معانی گسترده‌ای چون معمار هم داشته باشد.[۱۱۸][۱۱۹] اناجیل متذکر شده‌اند که عیسی توانایی خواندن، تفسیر و بحث دربارهٔ متون مقدس مذهبی را داشته‌است، اما این لزوماً به معنای طی کردن آموزش رایجی که کاتبان در آن عصر پشت سر می‌گذاشتند، توسط عیسی نیست.[۱۲۰]

پس از تقدیم عیسی، مطابق قوانین یهودی، در معبد، مردی به نام شمعون مریم را خطاب قرار می‌دهد و می‌گوید که عیسی «نشانه‌ای است که در رد کردن او افکار پنهانی عدهٔ کثیری نمایان خواهد شد و در دل تو نیز خنجری فرو خواهد رفت.» سال‌ها بعد، زمانی که عیسی در سفر به اورشلیم برای عید پسح گم می‌شود، والدینش او را در حالی در یک معبد پیدا می‌کنند که در میان معلمان نشسته بود، به آنان گوش می‌داد و از آن‌ها سؤال می‌کرد. کسانی که آنجا بودند، از «هوش او و از پاسخ‌هایی که می‌داد» حیرت‌زده شده بودند. مریم از عیسی می‌پرسد «پسرم، چرا با ما چنین کردی؟ من و پدرت با اضطراب زیاد در پی تو بودیم» و عیسی پاسخ می‌دهد «چرا چنین کردید؟ مگر خبر نداشتید من باید در منزل پدرم باشم» اما آن‌ها متوجه نشدند منظورش چیست.[۱۲۱]

هر سه روایت هم‌نوا پیش از آنکه تعمید عیسی را بازگو کنند، اطلاعاتی دربارهٔ یحیی عرضه می‌کنند.[۱۲۲][۱۲۳][۱۲۴] آن‌ها درحالی یحیی را به تصویر می‌کشند که در زمان تعمید دادن افراد در ناحیه رود اردن در حوالی پیریه، ضمن پیشگویی آمدن شخصی «نیرومندتر از من» به مردم توصیه می‌کند برای گناهانشان توبه و به فقرا کمک کنند.[۱۲۵][۱۲۶] چندی بعد، عیسی یحیی را «ایلیا که می‌بایست بیاید» می‌خواند، پیامبری که انتظار می‌رود پیش از «روز بزرگ و هولناک پروردگار» سر برسد. به همین صورت، لوقا هم می‌گوید یحیی روح و نیروی ایلیا را دارد.[۱۲۷]

در مرقس، زمانی که یحیی عیسی را تعمید می‌دهد و او از آب خارج می‌شود، روح‌القدس را می‌بیند که به شکل کبوتری به سویش می‌آید و صدایی از آسمان می‌شنود که او را «پسر خدا» خطاب می‌کند. این یکی از دو اتفاق در اناجیل است که در آن صدایی از آسمان عیسی را «پسر» صدا می‌کند؛ دیگری در جریان تجلی است.[۱۲۸][۱۲۹] سپس آن روح او را به بیابان می‌برد، جایی که توسط شیطان وسوسه می‌شود. سپس عیسی بعد از بازداشت یحیی به جلیل می‌رود و «مژده خدا» را اعلام می‌کند. تعمید او در متی هم متفاوت نیست. در آن کتاب، یحیی معترض می‌شود که «من احتیاج دارم از تو تعمید بگیرم» و عیسی پاسخ می‌دهد «بگذار فعلاً به این شکل باشد، چون به این وسیله احکام شریعت را به جا خواهیم آورد.» در انجیل متی هم داستان وسوسه عیسی توسط شیطان در بیابان روایت شده‌است. در لوقا روح‌القدس زمانی ظاهر می‌شود که همه تعمید داده شده‌اند و عیسی مشغول عبادت است. در ادامه، یحیی به‌طور ضمنی عیسی را می‌شناسد و پیروانش را به سوی او می‌فرستد تا بپرسند «آیا تو آن شخصی که قرار است بیاید هستی یا باید منتظر دیگری باشیم؟» تعمید و وسوسه او پیش‌زمینه تبلیغ علنی عیسی است.[۱۳۰]

انجیل یوحنا از تعمید و وسوسه عیسی چشم‌پوشی کرده‌است. در آن انجیل، یحیی شهادت می‌دهد که آمدن روح به سمت عیسی را مشاهده کرده‌است.[۱۲۶][۱۳۱] یحیی به صورت علنی عیسی را بره خدا اعلام می‌کند و تعدادی از پیروانش مرید عیسی می‌شود. در این انجیل، یحیی منکر می‌شود که همان ایلیاست. پیش از آنکه یحیی زندانی شود، عیسی و پیروانش به یهودیه می‌روند و مردم را تعمید می‌دهند و تعداد افرادی که تعمید داده‌اند، از یحیی پیشی می‌گیرد.[۱۳۲][۱۳۳]

Jesus Christ in Glory (Cretan) Orthodox Icon - BlessedMart

File:Unknown artist - Salvator Mundi - WGA16262.jpg - Wikimedia CommonsÉpinglé sur Christianity - Icons, Sacred Art, Scripture & Music

عیسی ناصری-عیسی مسیح-ישוע-הושע

چهار انجیل متعارف (مرقس، متی، لوقا و یوحنا) منابع اصلی برای مطالعه زندگی و تعلیمات عیسی هستند.[۴۵][۴۶] علی‌رغم این، دیگر بخش‌های عهد جدید مانند رساله پولس نیز بخش‌های کلیدی زندگی وی را به متن کشیده‌است؛ مانند شام آخر در نامه اول به قرنتیان (حدود ۵۳–۵۴ میلادی) باب ۱۱ آیات ۲۳ تا ۲۶.[۴۷][۴۸][۴۹] اعمال رسولان شامل اشاراتی به اوایل تبلیغ عیسی و پیشگویی یحیی در ربط با آن است. باب اول اعمال رسولان حاوی اطلاعات بیشتری دربارهٔ عروج عیسی نسبت به چهار انجیل است.[۵۰][۵۱][۵۲] رساله‌های پولس که تاریخ نگارشش مربوط به قبل از اناجیل است، چند مرتبه به سخنان و فرامین عیسی اشاره می‌کند.[۵۳]

بعضی از فرقه‌های اولیه مسیحی راه‌کارهای جداگانه‌ای برای تعلیم زندگی عیسی داشتند که عهد جدید شامل آن‌ها نمی‌شود، مانند انجیل توماس، انجیل پطرس، انجیل یهودا، انجیل یعقوب و دیگر انجیل‌هایی که معروف به اناجیل کاذبه هستند.[۵۴][۵۵] بیشتر محققان اتفاق نظر دارند که این انجیل‌ها بسیار بعدتر از انجیل‌های متعارف نوشته شده‌اند و اعتبار کمتری دارند.[۵۶][۵۷][۵۸]

اناجیل متعارف چهار روایت مجزا هستند که توسط هر کدام توسط یک نویسنده مختلف نوشته شده‌است.[۵۹][۶۰] این نویسندگان همگی ناشناس هستند و سنت مسیحی آن‌ها را به چهار شخصی که ارتباطات نزدیک با عیسی داشتند منسوب می‌کند.[۶۱] مرقس به یوحنا مرقس،[۶۲] یکی از نزدیکان پطرس، متی به یکی از حواریون عیسی،[۶۱] لوقا به یکی از نزدیکان پولس[۶۱] و یوحنا به «آن حواری که عیسی دوستش می‌داشت» منسوب است.[۶۳][۶۴]

از مهم‌ترین زوایا جهت بررسی انجیل‌ها، در نظر گرفتن ژانری است که آن انجیل در آن قرار می‌گیرد.[۶۵] اینکه نویسندگان اناجیل قصد داشته‌اند رمان، افسانه، تاریخ یا زندگینامه بنویسند، تأثیر عظیمی بر این موضوع دارد که چگونه باید آن‌ها را بررسی کرد. مطالعات اخیر بر این اجماع نظر دارند که انجیل‌ها در شاخه «زندگینامه باستانی» قرار می‌گیرند.[۶۶][۶۷][۶۸] علی‌رغم اینکه با این دسته‌بندی مخالفت‌هایی هم شده،[۶۹] نظر کلی پژوهشگران چنین است.[۷۰][۷۱]

در ربط با صحت تاریخی این چهار انجیل، نظرها از اینکه آن‌ها توصیفات دقیقی از زندگی عیسی هستند[۷۲] تا اینکه آیا اصلاً می‌شود آن‌ها را منبع تاریخی به حساب آورد متفاوت است.[۷۳][۷۴][۷۵] مطابق اتفاق نظر گسترده‌ای که امروزه در میان محققان وجود دارد، انجیل‌های هم‌نوا (سه انجیل اول – متی، مرقس و لوقا) معتبرترین منابع برای زندگی عیسی هستند.[۷۶][۷۷][۲] در دفاع از اختلاف‌ها و ناسازگاری‌هایی که بین اناجیل وجود دارد، گفته شده‌است که این خود دلیلی برای صحت انجیل‌هاست؛ زیرا تفاوت‌ها احتمال توطئه و همدستی را از بین برده و شباهت‌ها به مبدأ مشترک آن‌ها گواهی می‌دهد.[۷۸]

مطابق تقدم مرقس، انجیل مرقس قدیمی‌ترین در میان اناجیل هم‌نواست که بین سال‌های ۶۰ تا ۷۵ میلادی نوشته شده‌است. پس از آن انجیل متی (۶۵ تا ۸۵ م)، انجیل لوقا (۶۵ تا ۹۵ م) و انجیل یوحنا (۷۵ تا ۱۰۰ م) قرار دارند.[۷۹] به علاوه، بیشتر محققان موافقند که نویسندگان متی و لوقا از مرقس به عنوان یکی از منابع خود در زمان نوشتن انجیلشان بهره برده‌اند. از آنجا که متی و لوقا شامل اطلاعاتی هستند که در مرقس یافت نمی‌شود، پژوهشگران این‌گونه توضیح داده‌اند که آن دو نویسنده علاوه بر مرقس، از یک منبع دیگر (که به‌طور عمومی به آن منبع کیو می‌گویند) هم استفاده کرده‌اند.[۸۰]

سه انجیل هم‌نوا در محتوا، ترتیب روایت، زبان و ساختار بندها شباهت دارند.[۸۱][۸۲] نظر بیشتر محققان آن است که یافتن ارتباط مستقیم ادبی میان این سه انجیل و انجیل یوحنا غیرممکن است.[۸۳] درحالی‌که جریان برخی از اتفاقات (نظیر تعمید عیسی، تجلی او، تصلیب و روابطش با حواریون) در روایات هم‌نوا مشترک است، اتفاقاتی چون تجلی عیسی در انجیل یوحنا که خود در برخی موارد چون پاکسازی معبد روایات متفاوتی دارد، یافت نمی‌شوند.[۸۴]

Depiction of Jesus - WikiwandPin on Jesus depictionsYouthful Face of Christ Painting Uncovered in Israel

Jesus Christ-عیسی مسیح

منابع غیرمسیحی اولیه که وجود تاریخی عیسی را ثبت کرده‌اند شامل آثار یوسف فلاوی (زاده ۳۷- درگذشته حدود ۱۰۰ میلادی) و تاسیتوس (۵۶ – ۱۱۷) هستند.[۳۸][۳۹] لوئیز فلدمن که متخصص آثار یوسف فلاوی است می‌گوید که عده کمی به اصالت اشاره یوسف به عیسی در کتاب ۲۰ از تاریخ باستان یهودیان شک کرده‌اند.[۴۰][۴۱] فلاوی از او با عناوینی چون «مرد خردمند» و «معلم مردم» یاد کرده‌است. نیز محکوم به مرگ‌شدن او توسط پیلاطس و وجود «طایفه مسیحیان» را تأیید کرده‌است. در بخشی دیگر از یعقوب، «برادر عیسی که مسیح خوانده می‌شد» یاد شده‌است.[۳۶] تاسیتوس در کتاب ۱۵ از سالنامه‌ها از عیسی و اعدام او توسط پونتیوس پیلاطس یاد کرده‌اند. محققان به‌طور کلی مطلب تاسیتوس را به عنوان منبعی مستقل رومی معتبر و دارای ارزش تاریخی می‌دانند.[۴۲] سوئتونیوس مورخ رومی قرون اول و دوم از اخراج آن دسته از یهودی‌هایی که «تحت فتنه یک کریستوس‌نامی آشوب می‌آفریدند» از شهر رم نوشته‌است. بیشتر این منابع فقط مرگ عیسی و اعمال پیروانش بعد از مرگ او را ذکر کرده‌اند.[۳۶]

منابع غیرمسیحی به دو دلیل ارزشمندند؛ نخست آنکه نشان می‌دهند ناظران بی‌طرف یا متخاصم هیچ شکی دربارهٔ موجودیت تاریخی عیسی نداشته‌اند و دوم آنکه تقریباً تصویری از عیسی رسم کرده‌اند که می‌تواند با منابع مسیحی هم سازگار باشد: عیسی یک آموزگار بود، به انجام معجزه معروف بود، برادری به نام یعقوب داشت و به‌طور خشونت‌آمیزی کشته شد.[۱]

باستان‌شناسی به پژوهشگران کمک می‌کند تا جهان زندگی عیسی را بهتر درک کنند. یافته‌های تازه، به عنوان مثال، نشان می‌دهد که کفرناحوم، شهری مهم در دوره تبلیغ عیسی، فقیر و کوچک بود و حتی فروم (انجمن) یا آگورا هم نداشت.[۴۳][۴۴] این با نظر پژوهشگران که عیسی از تسهیم متقابل میان فقرا در آن منطقه از جلیل حمایت می‌کرد، سازگار است.[۴۳]

Depiction of Jesus - Wikipedia

Jesus Christ-عیسی مسیح-عیسی ناصری

محققان عهد جدید در بررسی انجیل‌های متعارف (مرقس، متی، لوقا و یوحنا) با چالش‌های بزرگی روبرو هستند.[۳۰] اناجیل را نمی‌توان در معنای امروزی «زندگینامه» قلمداد کرد و نویسندگان آن‌ها درحالی که بسیاری از جزئیات زندگی عیسی را از قلم انداخته‌اند، به مسائلی چون اهمیت او از دید الهی یا تبلیغ علنی او میان مردم می‌پردازند.[۳۰] گزارش‌ها دربارهٔ اتفاقات فراطبیعی مربوط به عیسی نظیر مرگ و برخاستن او کار محققان را حتی سخت‌تر هم می‌کند.[۳۰] پژوهشگران انجیل‌ها را منابع بی‌طرفی نمی‌دانند زیرا نویسندگان تلاش می‌کردند عیسی را تجلیل کنند.[۳۱] کماکان، منابع بهتری دربارهٔ زندگی عیسی نسبت به زندگی افرادی چون اسکندر مقدونی در اختیار پژوهشگران است.[۳۱] آن‌ها معیارهای مشخصی برای قضاوت دربارهٔ تاریخی‌بودن اتفاق دارند که شامل ملاک تصدیق چندگانه، ملاک انسجام و ملاک انقطاع است.[۳۲] صحت تاریخی یک اتفاق بسته به اعتبار منابع هم هست؛ اناجیل به واقع دربارهٔ زندگی عیسی متناقض و نامستقل هستند. مرقس که احتمالاً اولین انجیل مکتوب شده‌است، برای دهه‌ها معتبرترین از لحاظ تاریخی به‌شمار می‌رود.[۳۳] یوحنا که بعد از همه مکتوب شده‌است، به‌طور قابل توجهی با انجیل‌های هم‌نوا متفاوت است و آن را دارای اعتبار کمتری می‌دانند؛ هرچند اخیراً پژوهشگران بیشتری پذیرفته‌اند که یوحنا شاید شامل هسته‌ای از محتوای قدیمی باشد که ممکن است به اندازه اناجیل هم‌نوا یا حتی بیشتر ارزش تاریخی داشته باشد.[۳۴]

انجیل‌های نامتعارف جملگی به اناجیل متعارف وابسته‌اند و در این بین فقط انجیل توماس ممکن است استثنا و شاهدی مستقل بر بسیاری از کلمات قصار یا مَثَل‌های عیسی باشد. به عنوان مثال، توماس تأیید می‌کند که عیسی فقرا را مورد رحمت قرار می‌داد. این گفته پیش از اینکه با گفته‌های مشابه در منبع کیو مخلوط شود، به صورت مستقل به دست او رسیده‌است.[۳۵] از دید مورخان، بیشتر داستان‌های دیگر انجیل‌های نامتعارف، مانند داستان تبدیل گل به پرنده توسط عیسی در کودکی، به وضوح افسانه‌ای هستند.[۳۶] هر چند شاید در دیگر متون غیرمتعارف مسیحی مطالبی وجود داشته باشد که بتواند دربارهٔ تحقیقات تاریخی در ربط با عیسی ارزشمند باشند

Pin by Daniel Teixeira de Oliveira Te on Pre-19th Century | Renaissance  jesus, Jesus painting, Jesus

عیسی مسیح

عیسی به شیوه‌ای که در انجیل‌ها توصیف شده‌است موجودی فراتر از محدودیت‌ها و توانایی‌های انسانی است. برای بیشتر تاریخ مسیحیت این مشکل بزرگی به حساب نمی‌آمد، اما از عصر روشنگری بدین سو عده‌ای به دنبال یافتن عیسی در محدوده توانایی‌های انسان رفتند.[۱۷] تا قبل از آن دوره، انجیل‌ها را معمولاً منابع معتبر تاریخی قلمداد می‌کردند، اما از آن زمان پژوهشگرانی ظهور کردند که صحت تاریخی عهد جدید را زیر سؤال بردند و میان عیسی در اناجیل و عیسی در تاریخ تمایز قائل شدند.[۱۸] از قرن ۱۸، محققان سه شیوه جداگانه برای شناخت شخصیت تاریخی عیسی پیش گرفتند که هر کدام مشخصه‌های خودش را دارد و بر اساس تحقیقات متفاوتی شکل گرفته‌است.[۱۹][۲۰] موجودیت یک شخصیت تاریخی به نام عیسی و اتفاقات کلی زندگی‌اش به‌طور گسترده‌ای توسط محققان پذیرفته شده‌است، اما تصویری که توسط پژوهشگران مختلف از او رسم شده‌است، با یکدیگر و همچنین با تصویر او در اناجیل متفاوت است.[۲۱][۲۲]

تلاش‌ها برای بازسازی تاریخی زندگی عیسی شامل گستره متفاوتی می‌شود که از دیدگاه ماکسیمالیستی قرن نوزدهم که در آن اناجیل تا جای ممکن به عنوان منبع معتبر قلمداد می‌شدند تا دیدگاه مینیمالیستی قرن بیستم که تقریباً هیچ چیز دربارهٔ عیسی به عنوان اتفاق تاریخی پذیرفته نمی‌شد، متفاوت است.[۲۳] از دهه ۱۹۵۰، شیوه جدیدی در راه یافتن عیسای تاریخی شکل گرفت و دیدگاه مینیمالیستی رنگ باخت.[۲۴][۲۵] هرچند این نظریه که انجیل‌ها کاملاً صحیح هستند توسط منابع تاریخی پشتیبانی نمی‌شود، اما از دهه هشتاد میان دانشوران اتفاق نظر وجود دارد که به غیر از اتفاقات مشخصی که از نظر تاریخی اثبات شده‌اند، سایر عناصر زندگی عیسی از نظر تاریخی «محتمل» هستند.[۲۴][۲۶][۲۷] تمرکز تحقیقات نوین در ربط با شخصیت تاریخی عیسی بر یافتن محتمل‌ترین عناصر قرار داده‌است.[۲۸][۲۹]

Asking Jesus into one's heart - Wikipedia